لا فوک
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

      – لویزیانا - امریکا

آن جــابران که لاف وطندار می زنند

ما را به عـــشق میهن ما دار می زنند

بهر فریب مردم بیــــــــــچارهء وطن

بر سوی مسجد آمـــده دستار می زنند

با آنکه خوانده اند هـــــــمه سورة نسا

شــــــــلاق بر زنان عزا دار  می زنند

از بهر حفظ کرسی و جاه و مقام خود

هر روز بوسه بر در اغیار می زنند

زاغان بد سگال سیه دل زروی خشم

بر گل ز بار ء فاجعه منقار می زنند

گســــترده اند بزم شراب و قمار را

با پول هـــــای دالرو کلدار می زنند

دست خسان ببوسه بگیرند و العجب

سیــلی بروی مرد غریبکار می زنند

 

دعای طبیب    

یار بی مو جب رهایم کرد و رفت

تهمتی نا حــــــق بپایم کرد و رفت

روزگار ، اول به وصل ما جـــهید

با جفا کاری ؛ جدایم  کرد و رفت

آنقدر نا لـــــــــــــیدم از جور زمان

تا  که سرد و بی نوایم کرد و رفت

بهر درمــــــــــــــانم بیاوردند طبیب

لب گزید از غم ؛ دعایم کرد و رفت

دید بر مـــــــــــــوی سپید ء من اجل

جانب عـــــــــقبا صلایم کرد و رفت

اشک آمد در سرای چشـــــــــــــم من

قصــــــــهء دل را برایم کرد و رفت

 


May 29th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان